- باد زهر
- پاد زهر
معنی باد زهر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیفتری
پازهر
ضد زهر
پارسی تازی گشته پاد زهر پازهر
پادزهر، هر دارویی که برای دفع سم به کار برود، ضدزهر، تریاق
ترسو بد دل کم جرات
فادزهر پازهر تریاق تریاک بادزهر نوشدارو. یا پادزهر معدنی. سنگی است معدنی که برای دفع سم بکار رود. یا پادزهر حیوانی. سنگی است که در شکنبه بز کوهی پیدا شود گاو زهره گاوسنگ
تولید باد کردن برای خنک کردن خود یا دیگران
کنایه از چیزی باشد که مفت و بی زحمت بدست آید
کسی که از تمتعات دنیوی بهره فراوان داشته باشد
دیفتری، بیماری واگیرداری که باعث ایجاد عشایی کاذب در حلق و حنجره می شود، از عوارض آن گلودرد، تب، سرفه، گرفتگی صدا و در صورت وخامت، ناراحتی های قلبی، کلیوی و فلج دست و پا را موجب می شود، خناق، زهرباد
پرباد، دارای باد مثلاً لاستیک باددار، بادآور، نفخ آور، دارای ورم، آماس کرده، کنایه از شخص متکبر و خودپسند
پادزهر، هر دارویی که برای دفع سم به کار برود، ضدزهر، تریاق
آنتی توکسین
فادزهر پازهر تریاق تریاک بادزهر نوشدارو. یا پادزهر معدنی. سنگی است معدنی که برای دفع سم بکار رود. یا پادزهر حیوانی. سنگی است که در شکنبه بز کوهی پیدا شود گاو زهره گاوسنگ
بن پستان هندی سیمتار
مغرور و متکبر
مهربان، با محبت
نامهربان بی محبت، بد اندیش بد خواه
بداصل بد نژاد، بد ذات مقابل نیک گوهر
هر دارویی که برای دفع سم به کار برود، ضدزهر، تریاق
پازهر. یا فادزهر حیوانی. تشکیلات سنگ مانندی که در معده بعض جانوران متشکل می گردد و سابقا خواصی عجیب بدان نسبت می دادند و آن را دافع سموم می دانستند. یا فادزهر معدنی. پادزهر حجری فادج
پارسی تازی گشته پاد زهر
از ریشه پارسی سنگ پاد زهر